یکی از جلوه‌های جنگ نرم سیل شبهاتی است که از طرق مختلف به صورت بی‌وقفه، انقلاب و ملت ایران را هدف قرار داده است. در این جا به برخی شبهات فرهنگی و اجتماعی رایج در فضای مجازی و حقیقی پیرامون انقلاب و ملت ایران می‌پردازیم.

تعداد کلمات:803/ تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه.


شبهۀ 11 ـ ضدانقلاب شدن فرزندان انقلابی‌هایِ 57
چرا فرزندان کسانی که در ایجاد و پیدایش انقلاب نقش داشتند و خودشان انقلابی بودند، الان ضدانقلاب شده‌اند؟

اگر انقلاب، چیز خوبی بود الان اینها ضدانقلاب نبودند.
 
پاسخ شبهه:
در رابطه با مسأله آقازاده‌ها (فرزندان مسئولین و علما) چند نکته ذکر می‌کنیم:

الف. انحراف آقازاده‌ها عمومیت و اکثریت ندارد و خیلی از آقازاده‌هایی بوده و هستند که انحراف ندارند ولکن مطالعه تاریخ زندگی پیامبران الهی(ع) که در رأس همه‌ انسان‌ها از ازل تا ابد و الگو و سرمشق آنها هستند، مؤید این نکته هست که همواره آقازاده‌های منحرف وجود داشته است.

پیامبری چون آدم ابوالبشر(ع) فرزندی چون قابیل داشت که برادر خود را کشت، پیامبرانی چون هود، نوح و لوط(ع) همسرانی داشتند کافر، ناسالم و خیانت‌کار. در قرآن کریم داستان فرزند نااهل نوح نبی(ع) قابل توجه است. پیامبری چون یعقوب(ع) فرزندانی دارد که کمر به قتل برادر خود بستند و مورد غضب پیامبر زمان خویش قرار گرفتند. امام هادی(ع) فرزندی دارند عیّاش، شراب‌خوار و دروغگو به نام جعفر کذاب.

ب. در مورد دلایل و عوامل انحراف برخی از آقازاده‌ها می‌توان به مواردی از قبیل بی‌توجهی و یا کم‌توجهی والدین به دلیل داشتن مشغله‌ها و مسئولیت‌های متعدد، عدم تطابق گفتار و رفتار برخی از آقایان، بی‌توجهی و یا کم‌توجهی در قانون‌گرایی، قرار گرفتن در موقعیت‌های مختلف مدیریتی، اقتصادی و سیاسی، طعمه قرارگرفتن برخی آقازاده‌ها توسط افراد فرصت‌طلب و سودجو، و اختیار انسان «انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفوراً» و... اشاره کرد.

ج. همچنین در مورد برخی از آقازاده‌های شخصیت‌ها و مسئولین نظام هم باید گفت؛ انحراف آقازاده‌ها در دوران قبل و بعد از انقلاب را در سه دسته می‌توان تقسیم‌بندی کرد:

1- انحراف آقازاده‌ها از منظر اعتقادی - سیاسی (خصوصاً جذب در سازمان منافقین): متأسفانه باید اذعان داشت که اگر شخص محققی، شمار آن دسته از فرزندان علما که به دلیل عضویت در سازمان منافقین و دیگر گروه‌های معاند مجازات شدند را فهرست نماید، هم از کمیت و هم از کیفیت این فهرست، تعجبی توأم با تأسف خواهد داشت! تحلیل چرایی دلبستگی فرزندان خواص و «آقازادگان» به گروهک منحرفی مانند سازمان مجاهدین خلق مفصل است.

اما بطور خلاصه و به نقل از شاهدان عینی در مقطع خاص یعنی در اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 از یکسو رهبر نهضت در تبعید به سر می‌برد و سایر مبارزان نیز در محیط پر خفقان و در غیاب امام چندان یارای تحرک نداشتند و از سوی دیگر قاطبه ملت مسلمان یا دست‌کم جوانان منسوب به مبارزان در غیاب رهبر عالی خواستار ادامه مبارزه آن هم در شکل تند و خشن و فوری بوده و بعضاً از درک فلسفه نهضت تدریجی و آهسته اما پیوسته امام(ره) عاجز بودند و چون پاسخ این شور و التهاب و اشتیاق را در رهبران اصیل نهضت نیافتند، در جست‌وجوی منبع دیگری در آمدند و در آن وانفسای مارکسیسم‌زدگی و رواج مارکسیسم به عنوان علَم مبارزه با مخلوط‌نمودن آموزه‌های دینی و درآمیختن آیات قرآن و احادیث با تفاسیر منحرف مارکسیستی گروهک منافق مجاهدین خلق با ظاهری دینی و موجه اما در باطن ملتقط و مارکسیستی به عنوان یگانه بدیل مبارزه علیه شاه و طاغوت در میان اقشار متدین و مذهبیون آنچنان محبوبیت یافت که خواص برای پشتیبانی و حمایت از این گروه از یکدیگر سبقت می‌گرفتند و تنها معدودی از عناصر تیزبین و بسیار بصیر و در رأس همه خود امام بودند که به انحراف مضمر در اندیشه‌های به ظاهر انقلابی و اسلامی این گروهک پی‌برده و از حمایت آنها خودداری کردند. بنابراین خیلی از آقازاده‌ها به عضویت این سازمان درآمدند و حتی بعدها با افشای ماهیت این سازمان کماکان به همکاری خود ادامه دادند.

2- انحراف آقازاده‌ها از منظر اقتصادی: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خصوصاً بعد از دهه دوم انقلاب، با توجه به رونق‌گرفتن فعالیت‌های اقتصادی در کشور، شاهد سوءاستفاده‌های مالی و فسادهای اقتصادی برخی از آقازاده‌ها بودیم. در این دوران نیز فرزندان برخی مسئولین با استفاده از موقعیت سیاسی نزدیکان خود و همچنین نیاز کشور به بازسازی زیرساخت‌ها پس از تحمل جنگ 8ساله، وارد فعالیت‌های اقتصادی و صاحب سودهای کلانی شدند و رانت‌خواری‌هایی صورت گرفت که دلایل آن را بیشتر در بی‌توجهی به فعالیت‌های برخی آقازاده‌ها و نیز مورد طعمه قرارگرفتن آنها توسط برخی افراد و گروه‌های سودجو می‌توان یافت.

3- انحراف فکری- فرهنگی (رانت‌خواری فرهنگی و یا آقازادگی فرهنگی): رانت‌خواری فرهنگی یعنی استفاده نابجا و سوءاستفاده فرزندان چهره‌های متفکر از اعتبار و حیثیت پدران خود و القای مواضع شخصی و بعضاً کاملاً متعارض با اندیشه‌های ناب پدران از سوی فرزندان، به عبارتی در این انحراف فرزندان و منسوبان یک چهره موجه و ظاهرالصلاح که در جامعه از اعتبار و حیثیت فراوان برخوردار است و مردم به َتبع آن فرد، برای نزدیکان و فرزندان وی نیز اعتبار و حرمت ویژه قائل هستند، با سوءاستفاده از این موضوع و با واریزکردن اعتبار و حیثیت پدران خود به سود افکار و امیال امروزی خود، می‌کوشند تا منویات بعضاً مشکوک خود را به نام افکار پدر نام‌دار خود، به جامعه تحمیل کنند.[1]


پی‌نوشت
1. http://siasi.porsemani.ir/term11

 

مطالب مرتبط
مه‌شکن | شبهات فرهنگی و اجتماعی (بخش اول)
مه‌شکن | شبهات اقتصادی (بخش اول)
مه‌شکن | شبهات اقتصادی (بخش دوم)